تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۹

* نکته *

در این بخش تولد دوباره قسمتی از زندگی افرادی که دین ایشان اسلام نبوده و با عنایت پروردگار مسلمان شده اند قرار داده می شود، لازم به ذکر است که  تمامی داستان های این بخش واقعی و با یک یا دو واسطه از خود راوی به دست بنده رسیده است.

قسمت های داستان به صورت روزانه در وبلاگ قرار می گیرد و هر روز پنج قسمت.

هدف از ایجاد این بخش سرگرمی و گذران وقت نیست، بلکه هدف تفکر، اصلاح، خودسازی و به عبارتی تولد دوباره به کمک سبک زندگی اسلامی می باشد.

موافقین ۴ مخالفین ۱ ۹۴/۰۵/۲۰
محسن

نظرات  (۱۴)

عالیه. ممنون از لطفتون
پاسخ:
تشکر 
التماس دعا
سلام دوست عزیز، بسیار داستان زیباست، کاش سریع‌تر میگذاشتید کاملش رو.
اما سوالی ذهن من رو مشغول کرده. برای داستان منبعی نیست؟ من شهید علی حسینی رو هر چی گشتم در اینترنت پیدا نکردمشون، همچنین دکتر سیده زینب حسینی، اگر منبع هم قرار بدید خیلی ممنون میشم.
در پناه حق
پاسخ:
سلام
خانم دکتر خارج از کشور زندگی میکنن
خیلی از شهدا غریبن
سلام...با اجازتون این داستان رو دارم یه جایی کپی میکنم ولی یه سوالی ذهنم رو درگیر کرده...از کجا باید بفهمم این داستان راسته یا صرفا تخیل نویسندس
پاسخ:
سلام،
کپی آزاده دوست عزیز
اطمینان میدم که داستان واقعیست، نمیدونم چجوری می تونم ثابت کنم،
سلام لطفا یه ساعتی رو اعلام کنید که تو روز داستان ها رو می ذارین
که ما هم بدونیم کی بیایم ادامه اش رو بخونیم
ممنون
پاسخ:
سلام
چشم
ببخشید
هروز بین ساعت 5 تا 6 قسمت ها رو میذارم
امروز مشکلی پیش اومد
دشمن مولا علی شرمنده
ممنون
پاسخ:
تشکر
سلام میشه لطفا قسمت هاش رو زیادتر بزارین ک زودتر تموم بشه،ممنون
پاسخ:
سلام
متعسفانه این داستان رو هم زمان با نویسنده دارم میزارم و چون نویسنده خیلی سرشون شلوغه وقت نمیکنن زیاد بنویسن
سلام شرمنده لطف میکنید بگید آیا نویسنده داستان نسل سوخته همون کسی هستن که اتفاقات و وقایع داستان براشون رخ داده؟
پاسخ:
سلام
این خاطرات، خاطرات نویسنده نیستند
شرمنده نویسنده داستان نسل سوخته این رویدادهای داستان برای خودشون رخ داده بوده
یا ایشون از زبان کس دیگه ای مینویسن؟
پاسخ:
سلام
این خاطرات مربوط به خود نویسنده نیست

سلام

لطفا از شخصیت شهید ، در داستان اول ( بی تو هرگز ) اطلاعات بیشتری بدهید .

مشخصات شناسنامه ای و مسئولیتهایشان در جبهه


پاسخ:
سلام
متاسفانه اطلاعاتی در دسترس نیست
۱۷ دی ۹۴ ، ۰۳:۰۵ بنده خدا
سلام
من داستان خاطرات سید علی حسینی را خواندم. پراز  نکات جالب و آمو ز نده بود. 
لطف می کنید به سوالات من پاسخ دهید. 
1. آیا شما اولین  کسی هستید که  رباره این شهر  می ن یزید یا  تاب دیگری هم چاپ شده؟
2. این خانوم دکتر  سیده زینب حسینی با تعا ریزی که کردی    وضعیت نخبه بو نشان حتما باید     اینترنت قابل جستجو  باشند امکان دارد صفحه دانشگاهشان  را معرفی کنید..
3. آیا اسم شوهر زینب خانم حقیقی بود؟ اگر ممکن است نام این را به انگلیسی بنویسید تا بتوان جستجو  کرد صفحه دانشگاهشان را  دارید؟
ممنون می شوم اگر پاسخ دهید.
4. توی  شهید  حقیقی است؟ هفته . شته همین تصویر با همین اسم مرتبط با شهید  دیگری مهمان برنامه شبکه افق بود.

البته این سوالات همه به دلیل اصرار  شما ب  واقعی بودن داستان هاست     الا    در جایگاه داستان  کار بسیار  ارزشمند است



پاسخ:
سلام
شما یک نفر از چند ده نفری هستید که خواستار ارتباط با ایشون هستند
فکر نمیکنید زنگی شخصی وخصوصی شون بهم میریزه؟
امکان ارتباط وجود نداره
التماس دعای فرج
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۳ سایه درخشان
خدا قوت اخوی
سلام ممنون بابت داستان های عالی تون
مشتاقانه هر هفت داستان رو تویه چند روز تموم کردم فوق العاده بودن
خدا قوت والتماس دعا

ببخشید این حرفتون که داستان ها واقعی هستند مربوط به مرداد 94 هست آیا داستان هایی که الان هم می گذارید واقعی هستند؟!!
پاسخ:
سلام
تمامی داستان ها واقعی هستند فقط داستان فنجانی چای با خدا به دلایلی جزییات حقیقی نیستند و البته اسامی بعضی داستان ها هم تغییر کرده اند
سلام
می شه تابستان ها هر روز بخش های بیشری بگذارید.
پاسخ:
سلام
متاسفانه خیر
داستان در حال تدوینه،قسمتهای بیشتر بذارم به مشکل میخوریم،نویسنده چند روزه ک نتونسته تدوین کنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی