تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

نمی دونم مادرم چطور پدرم رو راضی کرده بود ... اما ازش اجازه رو گرفت ... بعد از ظهر هم خودش باهام اومد و محیط اونجا رو دید ... و حضورش هم اجازه رسمی ... برای حضور من شد ... و از همون روز ... کارم رو شروع کردم ...


از مدرسه که می اومدم ... سریع یه چیزی می خوردم ... می نشستم سر درس هام ... و بعد از ظهر ... راس ساعت 4 توی کارگاه بودم ... اشتیاق عجیبی داشتم ... و حس می کردم دیگه واقعا مرد شدم ...


شب هم حدود هشت و نیم، نه ... می رسیدم خونه ... تقریبا همزمان پدرم ...

سریع دوش می گرفتم و لباسم رو عوض می کردم ... و بلافاصله بعد از غذا ... می نشستم سر درس ... هر چی که از ظهر باقی مونده بود ...

من توی اون مدت که از بی بی نگهداری می کردم ... به کار و نخوابیدن ... عادت کرده بودم ... و همین سبک جدید زندگی ... من رو وارد فضای اون ایام می کرد ...

تنها اشکال کار یه چیز بود ... سعید، خیلی دیر ساعت 10 یا 10:30 می خوابید ... و دیگه نمی شد توی اتاق، چراغ روشن کنم ... ساعت 11 چراغ مطالعه رو برمی داشتم و میومدم توی حال ... گاهی هم همون طوری خوابم می برد ... کنار وسایلم ... روی زمین ...



عید نوروز نزدیک می شد ... اما امسال ... برعکس بقیه ... من اصلا دلم نمی خواست برم مشهد ... یکی دو باری هم جاهای دیگه رو پیشنهاد دادم ...

اما هر بار رد شد ... علی الخصوص که سعید و الهام هم خیلی دوست داشتن برن مشهد ... همه اونجا دور هم جمعمی شدن ... یه عالمه بچه ... دور هم بازی می کردن ... پسر خاله ها ... دختر دایی ها ... پسر دایی ها ... عالمی بود برای خودش ...

اما برای من ... غیر از زیارت امام رضا ... خونه مادربزرگ پر از دلگیری و غصه بود ... علی الخصوص ... عید اول ... اولین عید نوروزی که مادربزرگ نبود ...



بین دلخوری و غصه ... معلق می زدم که ... محمد مهدی زنگ زد ... پسر خاله مادرم ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۶
محسن

نظرات  (۱۴)

فکر میکنم کانال تا بیکران هم در تلگرام.شما مطالب رو.میذارید
لطف میکنید سریع تر ادامه ها رو بذارید ما تا میخوایم دو سه قسمت بخونیم تا قسمت بعدی یادمون میره چی شد
پاسخ:
سلام
بنده این خاطرات و مطالب را فقط در اینجا نشر می دهم و در تلگرام کانالی برای برای این مطالب ندرم
سلام این داستان واقعیه؟
این زندگی چه کسی هست؟
پاسخ:
سلام
تمام داستان ها واقعی و بدون تخیل هستند
سلام چرا ادامه شو نذاشتین من مشتاقم ببینم ته این داستان چی میشه.....؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
التماس دعای فرج
چرا ادامه شو نمیذارید؟
دو روز گذشته
دلمون ترکید اینقد انتظار کشید
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
التماس دعای فرج
سلام، ادامه داستان چی شد
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
التماس دعای فرج
سلام،سه روز گذشت، پس قسمت های بعدیش چی شد اخه
سلام
الان سه روز هر شب میام ببینم قسمت جدید گذاشتید یا نه ولی هنوز مطلب جدیدی وجود نداره
یه سوالی خیلی ذهنم را درگیر کرده که آیا واقعا این داستان ها واقعی هستند یا نه البته شخصا لحظه به لحظه داستان را بررسی میکنم بعضی جاها باور کردنشان خیلی سخته چرا این زندگی نامه ها را چاپ نمیکنید؟ اینجوری خیلی بهتر میشه بهشون استناد کرد تا اینکه توی اینترنت و سایت های مختلف دست به دست بچرخند و بعضی ها اونها را تغییر بدند و به قول معروف ماست و شیره را قاطی کنند و نشه درست و غلط را تشخیص داد
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
نویسنده وقت برای ویرایش نداره چه برسه به چاپ، چاپ دردسرهای خودشو داره
التماس دعای فرج
چرا به روز نمیکنید؟
الان 4روزه منتظر قسمتهای بعدیم
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
التماس دعای فرج
سلام
آقا جون هر کی دوست داری، بذار ادامه داستان رو،جماعتی منتظر ادامه داستانن،چهار روز شد
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
التماس دعای فرج
سلام وقتتون بخیر خیلی وقته منتظریم لطفا ادامه داستان رو بزارید سپاس گذارم
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
واقعا خجل و شرمنده ام
التماس دعای فرج
باسلام وخسته نباسید
منتظربقیه داستانیم
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
3 روزه منتظرم...توروخدا زودتر بگذارید
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
سلام
پس بقیش چی شد؟ 
کی میگذارین؟ 
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی
سلام ادامه اش کی میگذاری
پاسخ:
سلام
معذرت بابت تاخیر
آخر ماهو بی نتی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی