تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۴

قسمت سی و شش


مهم نبود به چه قیمتی ... نمی تونستم اجازه بدم جوان ها و مردم کشورم رو نابود کنن ... 

اون از پشت پیشخوان، دست من رو نمی دید ... دستی که دیگه تقریبا روی اسلحه ام بود ... و تیری که هرگز خطا نمی رفت ... 

با چهره ای گرفته ... هنوز منتظر جواب بود ... چرا باید مرگ کریس به خاطر مسلمان بودنش باعث ناراحتی اون بشه؟ ... اونها که به راحتی خودشون رو می کشن ... 

- هنوز چیزی مشخص نیست ... ما موظفیم تمام جوانب زندگی مقتول و اطرافیانش رو بررسی کنیم ... اولین نظریه ای که دیروز برام ایجاد شد ... این بود که شاید به خاطر اینکه مقتول از گروه گنگی که قبلا عضوش بوده جدا شده ... همین باعث ایجاد درگیری بین شون شده و علت مرگ کریس باشه ... 

نظریه ای که بعد از اون به نظرم رسید ... این بود که شاید داشته تحت پوشش کار می کرده و تظاهر به تغییر ... سرپوشی روی کارهایی بوده که می کرده ...


چهره اش جدی شد ... اون جملات رو از قصد به کار بردم تا واکنشش رو بیینم ... 

همزمان مراقب بودم یهو یکی از پشت سرم پیداش نشه ... 


یه قدم اومد جلوتر ... حالا دیگه کاملا نزدیک پیشخوان آشپزخانه ایستاده بود ... و دسته اسلحه، کاملا بین انگشت هام قرار گرفت ...

- سرپوش؟ ... روی چی؟ ... چه چیزی باعث شده چنین فکری بکنید؟ ... 

- شواهد و مدارکی پیدا کردیم که هنوز نیاز به بررسی داره ... 


یه جمله تحریک آمیز دیگه ... و سوالی که هر خلافکاری توی اون لحظه از خودش می پرسه ... یعنی چقدر از ماجرا رو فهمیدن؟ ... ممکنه منم لو رفته باشم؟ ... اون وقته که ممکنه هر کار احمقانه ای ازش سر بزنه ... 

خیلی آروم ... با انگشت اشاره ... اسلحه رو از روی ضامن برداشتم ... 


چهره اش به شدت گرفته شده بود ...

- فکر نمی کنم کریس دوباره پیش اونها برگشته بوده باشه ... یه سالی بود که ترک کرده بود ... البته قبل هم نمی شد بهش گفت معتاده ... ولی نوجوان ها رو که می شناسید ... تقریبا نمیشه نوجوانی رو پیدا کرد که دست به کارهای ناهنجار نزنه ... اما کریس حتی کارت های شناسایی جعلیش رو سوزونده بود ... 


نشست روی صندلی ... دست هاش روی پیشخوان ... بدون حرکت ... 

- چرا چنین کاری رو کرد؟ ... 

- می دونید که نوجوان ها اکثرا برای تهیه مشروب، اون کارت های جعلی رو می خرن ... در اسلام مصرف نوشیدنی های الکی یه فعل حرامه ... ما اجازه مصرف چنین موادی رو نداریم ... 

کریس دیگه بهشون نیاز نداشت ... خودش گفت نگهداشتن شون وسوسه است ... برای همین اونها رو سوزوند ... 

مطمئنید مدارکی که علیه کریس پیدا کردید حقیقت دارن؟... شاید مال یه سال و نیم پیش باشن ... وقتی هنوز مسلمان نشده بود ... 

صادقانه بگم ... کریسی رو که من می شناختم محال بود به اون زندگی قبل برگرده ... 


برای چند ثانیه حس کردم ناراحته ... واقعا خوب نقش بازی می کرد ... تروریست لعنتی ...



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۳
محسن

نظرات  (۱)

عالی بسیار ممنون از داستان.حدس زدم آیات قرآن بود که از گوشی پخش میشد.فقط نمیفهمم چرا ما داریم بی تفاوت از عمل به ایات قرآن زندگیمونو میکنیم و مثل این آمریکایی زیاد روی ما تاثیر نداره
پاسخ:
سلام
قسمت های جلوتر حرفایی گفته میشه که منه مسلمون خجالت زده میشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی