هر چی می گذشت سوال های ذهنم بیشتر می شد ... دیگه حتی نمی تونستم اونها رو بنویسم ... شماره گذاری یا اولویت گذاری کنم ... یا حتی دسته بندی شون کنم ...
هر چی بیشتر پیش می رفتم و تحقیق می کردم بیشتر گیج می شدم ... همه چیز با هم در تضاد بود ... نمی تونستم یه خط ثابت یا یه مسیر صحیح رو ... وسط اون همه ابهام تشخیص بدم ... تا بقیه مطالب رو باهاش بسنجم ...