تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۱۲۷ مطلب با موضوع «تولد دوباره :: داستان دهم - مردی در آینه» ثبت شده است


لالا دیگه نمی تونست حرف بزنه ... فقط گریه می کرد ... می لرزید و اشک می ریخت ... 

با هر کلمه ای که از دهانش خارج شده بود ... درد رو بیشتر از قبل حس می کردم ... جای ضربات چاقو روی بدن خودم آتیش گرفته بود ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۸
محسن


- حدود ساعت 8 شب بود که رفت بیمارستان ... وقتی اومد بیرون رفتم سراغش ... مطمئن بودم رفتنش اونجا یه ربطی به ماجرای مواد داشت ... هر چی بهش اصرار کردم ... اولش چیزی نمی گفت ... اما بالاخره حرف زد ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۴
محسن


به سختی بغض گلوش رو فرو داد ...

- من و کریس از زمانی که وارد گنگ شد با هم دوست شده بودیم ... خیلی بهم نزدیک بودیم ... تا اینکه کم کم ارتباطش رو با همه قطع کرد ... شماره تلفنش رو هم عوض کرد ... 

دیگه هیچ خبری ازش نداشتم تا حدودا یه ماه قبل از اون روز ... 

اومد سراغم و گفت ... مچ دو تا از بچه های دبیرستان رو موقع پخش مواد گرفته ... ازم می خواست کمکش کنم پخش کننده اصلی دبیرستان رو پیدا کنه ... 

- چرا چنین چیزی رو از تو خواست و نرفت پیش پلیس؟ ... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۳
محسن


باورم نمی شد ... لالا مقابل من نشسته ...

سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... و من بی حال تر از لحظات قبل به پشتی صندلی تکیه داده بودم ... و فقط بهش نگاه می کردم ... 

- چرا اون روز با دیدن من فرار کردی؟ ... 

- ترسیده بودم ... فکر کردم می خوای بازداشتم کنی ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۹
محسن


دوباره نشستم روی صندلی ... آدرنالین خونم بالا رفته بود ... اما نه به اندازه ای که بتونم بیشتر از این بایستم و وزنم رو توی اون حالت نیم خیز ... روی دست هام نگه دارم ... 

- من ... نمی خواستم ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۶
محسن


دنبالم از آسانسور خارج شد ...

- هر وقت از بیمارستان مرخص شدی در این مورد صحبت می کنیم ... 


ماه گذشته که در مورد استعفا حرف زده بودم، فکر کرده بود شوخی می کنم ... باید قبل از اینکه این فکر به سرم بیوفته ... با انتقالیم از واحد جنایی موافقت می کرد ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۸
محسن