تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۱۲۷ مطلب با موضوع «تولد دوباره :: داستان دهم - مردی در آینه» ثبت شده است


بدون اینکه لحظه ای مکث کنم گفتم ... 

ـ بله ... چطور؟ ...



لبخند آرامش بخشی چهره مصممش رو پر کرد ... 

ـ هر انسانی براساس محل تولد و خانواده ... داده های اولیه رو دریافت می کنه ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۱۱
محسن


ـ شیطان در وهله اول سعی می کنه این کدها رو تغییر بده ... کدهایی که فرد براساسش فکر می کنه ... و مثل یه سیستم کامپیوتری، از یه سنی به بعد فایروال می سازه ... یعنی نسبت به دریافت یه سری داده ها، سدسازی می کنه ... نسبت به بعضی حرف ها و نوشته ها واکنش نشون میده ... برای یه انسانی حرفی به راحتی قابل پذیرش میشه ... و برای انسان دیگه ای زنگ خطر رو به صدا در میاره و اون فرد نسبت به حرف یا اتفاق یا حتی فرد گوینده، واکنش نشون میده ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۳
محسن


پشت سر اون، قدم های من باهاش همراه شد ... و تمام حواسم پیشش بود، مبادا بین جمعیت، بین ما فاصله بیوفته ... در اون فضای بزرگ، جای نسبتا دنجی برای نشستن پیدا شد ... بعد از اون درد بی انتها .... هوا و نسیم یک شب خنک تابستانی ... و اون، درست مقابل من ... چطور حال من کن فیکون شده بود ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۰
محسن


مرتضی منتظر شنیدن جوابی از طرف من بود ... و من با چشمان کودکی ملتمس به اون زل زده بودم ... زبانم سنگین بود و قلبم برای تک تک دقیقه ها، التهاب سختی رو تحمل می کرد ... چشم هام رو از مرتضی گرفتم و نگاهم در امتداد مسیر حرکت کرد ... در اون شب تاریک، التماس دیدن دیوارها و مناره های مسجد رو می کرد ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۱۷
محسن


چشم هام رو بستم ... حتی نفس کشیدن آرام و عمیق، آرامم نمی کرد ... ثانیه ها یکی پس از دیگری به دقیقه تبدیل می شد ... و من هنوز توی همون نقطه ایستاده بودم و غرق خشم به ماه و بیرون نگاه می کردم ... 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۴۸
محسن


یه حس غم عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... دلم می خواست گریه کنم ... یکی دو قدم از مرتضی فاصله گرفتم و بی اختیار نگاهم توی صحن چرخید ... بین اون همه آدم ... اون همه چهره ... توی اون شلوغی ... 

چه انتظاری داشتم؟ ... شاید دوباره اون رو ببینم؟ ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۴۴
محسن