تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران


جنازه کریس تادئو رو به خانواده اش تحویل دادن ... منم برای خاکسپاریش رفتم ... جز ادای احترام به نوجوانی که با جدیت دنبال تغییر مسیر زندگیش بود ... و پدر و مادری که علی رغم تلاش های زیاد ما، دست هاشون از هر جوابی خالی موند ... کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۲
محسن


اولین صبحی بود که بعد از مدت ها، زودتر از همه توی اداره بودم ... اوبران که از در وارد شد ... من، دو بار کل پرونده قتل رو از اول بررسی کرده بودم ... 

- باورم نمیشه ... دارم خواب می بینم تو این ساعت اینجایی؟ ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۱
محسن


بلند شدم و رفتم سمت در ... حالم اصلا خوب نبود ... تحمل اون همه فشار عصبی داشت داغونم می کرد ... 

دنیل ساندرز که متوجه شد با سرعت به سمت من اومد...

- متاسفم کارآگاه ... وسط صحبت یهو چنین اتفاقی افتاد ... عذرمی خوام که مجبور شدم برای چند دقیقه ترک تون کنم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۹
محسن


توی اون شرایط سخت ... داشتم غیر مستقیم بازجوییش می کردم ... و دنبال سرنخ بودم ... 

فشار شدیدی رو روی بند بند وجودم حس می کردم ... فشاری که بعضی از لحظات به سختی می تونستم کنترلش کنم ... و فقط از یه چیز می ترسیدم ... تنها سرنخی که می تونست من رو به اون گروه تروریستی وصل کنه رو با دست خودم بکشم ... و اینکه اصلا دلم نمی خواست ... اون روی جلوی چشم دخترش با تیر بزنم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۸
محسن


مهم نبود به چه قیمتی ... نمی تونستم اجازه بدم جوان ها و مردم کشورم رو نابود کنن ... 

اون از پشت پیشخوان، دست من رو نمی دید ... دستی که دیگه تقریبا روی اسلحه ام بود ... و تیری که هرگز خطا نمی رفت ... 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۴
محسن


با شنیدن سوال من، ناخودآگاه و با صدای بلند خندید ... 

- کارآگاه ... تنها عرب ها که مسلمان نیستن ... انسان های زیادی در گوشه و کنار این دنیا ... با نژادها ... شکل ها ... و زبان های مختلف ... مسلمان هستند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳
محسن