تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۰

قسمت آخر مبارکه ان شاالله

تلفن رو قطع کردم ... و از شدت شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه ... 

اما در اوج شادی ... یهو دلم گرفت ... 

گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد ...



وقتی مریم عروس شد ... و با چشم های پر اشک گفت ... با اجازه پدرم ... بله ...

هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغ سکوت پدر ...



از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم ... 

- بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره ... تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم ... حداقل قبل عروسیم برگرد ... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد...




گوشی توی دستم ... ساعت ها، فقط گریه می کردم ... 

بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم ... اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت ... اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه ... 

بالاخره سکوت رو شکست ...



- زمانی که علی شهید شد و تو ... تب سنگینی کردی ... من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی ...


بغض دوباره راه گلوش رو بست ...

- حدود 10 شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه ... 


گریه امان هر دومون رو برید ... 

- زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله ... 



دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم... اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... تمام پهنای صورتم اشک بود ... 

همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن ...




توی اولین فرصت، اومدیم ایران ... پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ... مراسم ساده ای که ماه عسلش ... سفر 10 روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود ... 

هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه ... توی فکه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگ پدرم رو به خودش می گرفت ...





پی نوشت یک : خانم دکتر سیده حسینی هم اکنون در انگلستان زندگی می کند و تا کنون هفده نفر را به دین مبین اسلام دعوت کرده اند. هفده نفر از طریق ایشون به لطف خدا مسلمان شده اند.

پی نوشت دو:رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۳
محسن

نظرات  (۵۴)

سرچی که در اینترنت کردم هیچ اثری از این اسم نبوده ونیست!
کسی که 17 نفر رو به اسلام بیاره حتما اسمش همه جا میپیچه عزیز!
ایشون چرا گمنامه؟!؟؟!؟!؟؟!؟!
پاسخ:
سلام،پیشنهاد میکنم یه سرچی کنید سالانه چند نفر در جهان مسلمان میشن و چند نفرشون از طریق افراد مسلمان مسلمان شدند،اگه به جواب دقیقی رسیدید بیاد بیگید چرا اسم خانم دکتر با اون اسامی نیست،مورد دیگه اینه که 
شما به چه زبانی سرچ کردید،فارسی یا انگلیسی؟البته نکته دوم کمک برای پیدا کردن جواب نیست،فقط گفتم که بدونید روش های سرچ کردن مختلف هست.
نکته سوم بنده داستان هایی رو اینجا قرار میدم و ادعا دارم که واقعی ست،شما و یا هرکس دیگه ای که شک داره و داستان ها واسش دور از حقیقت و غیر قابل درکه میتونه خیلی راحت از وبلاگ رد بشه ولی هدف بنده از قرار دادن داستان ها گذران وقت نیست،
هدف تفکر و خودسازی و به عبارتی تولد دوباره ست.
عااااااااااالی بود ممنون 
پاسخ:
خواهش میکنم
سلام، ببخشید چون میخوام از این مطالب واسه کسی بفرستم میخوام هم مطمئن باشم منبع داره و هم بتونم این اطمینان رو به اون بدم که داستان واقعیه، کلا واسه همه ی داستان های تولد دوباره میشه منبعتون یا یه چیزی که نشون بده موثقه بفرمایید؟ واسه داستان اون پسری که تو آمریکا بود هم میشه بگید؟
باتشکر
پاسخ:
سلام
کپی آزاده،
داستان ها واقعیه
شما می تونی بنده رو به عنوان منبع معرفی کنی،چون نویسنده وقت به اشتراک گذاشتن مطالب رو نداره بنده به همراه چند نفر دیگه این داستان ها رو انتشار میدیم،تلگرام واتس اپ اینستاگرام...
سلام
خداقوت
واقعا عالی بود
چندبار در حین داستان گریه کردم.
ان شاءالله خدا به شما خیر بده.
ان شاءالله به خانم دکتر هم توان و قدرت بده و امثال ایشون رو زیاد کنه.
میشه اسم کتاب و نویسنده ان را بفرمایید؟؟ میخوام کتاب را تهیه کنم برای هدیه دادن.
ممنون
پاسخ:
سلام
تشکر، 
متعسفانه این مطالب کتاب نشده و دست نوشته های خود نویسنده هست که با یک واسطه به دلیل دردسترس نبودن نویسنده به دست بنده میرسه.
سلام اسم کتابی مبنی بر خاطرات همسر شهید علی حسینی چیست? من میخام کتابشون رو تهییه کنم...
و آیا همسر شهید یعنی مادر زینب خانم در قید حیات هستن? هیچ گونه راه ارتباطی با ایشون یا فرزندانشون نیس?
پاسخ:
سلام
متعسفانه این مطالب کتاب نشده و دست نوشته های خود نویسنده هست که با یک واسطه به دلیل دردسترس نبودن نویسنده به دست بنده میرسه.
 واقعآ با بغض دارم پیام میزارم فقط میتونم بگم شهدا شرمنده ایم
پاسخ:
سبک زندگی اسلامی بهترین روش زندگی
سلام
من هم هر سرچی میکنم اثری ازایشون با این مشخصات پیدا نمیکنم. !!!حتی بعنوان یک پزشک و جراح. برای آشنایی بیشتر ممنون میشم لطف کنید لینکی از ایشون بزارید.

پاسخ:
سلام
خیلی از شهدا هستند که هیچ نامی ازشون نیست
خیلی از دلسوزان اسلام هستند که نامی ازشون نشنیدیم
 ای بابا...
اصلا کاری به اسلام و شهدا ندارم الان... ولی تو این دنیای ارتباطات یه کسی که جراح عمومی باشه اونم در انگلستان ...حداقل با زدن اسمش چندتا لینک مربوط که میاد... یا حتی اسم شوهرشون...
خب شمام که با یک واسطه این داستان رو نقل کردی... و خیلی هم در فضاهای مجازی مختلف پخش شده، راحت میتونی برای مخاطبانت منبع ذکرکنی و اصلا ایشون رو بیشتربشناسونی... بجای این جوابای کلی که میدید.
پاسخ:
اگه قبول این حقیقت براتون سخته پیشنهاد میکنم ذهنتون رو درگیر سبک زندگی داستان کنید.
اجرتون با امام زمان واقعا عالی بود 
خدا دکتر حسینی رو هم حفظ کنن عالیییی بود عالییی
پاسخ:
تشکر
خدا نویسنده شو خیر بده بنده فقط انتقال میدم
سلام ممنون بابت داستان خییلی عالی بود 
در اینستاگرام پیج در رابطه باسایتتون   دارین؟
اگه دارین آیدیش رو بدین لطفا
ممنون
پاسخ:
سلام
تشکر
نخیر بنده فقط اینجا داستان هارو نشر میدم
سلام ممنون از کار بسیار ارزشمندتان خواهشمند است از نویسنده یا خانم حسینی در خواست کنید سایت یا صفحه ای دارند بگویند تا مطالب مستند شود این طور بسیار بهتر است ممنون 
پاسخ:
سلام
تشکر
انشاالله
فوق العاده بو
اجرتون با امام حسین
پاسخ:
تشکر
سلااااااااااااااااااااااام وای واقعا عالی بود من اصلا حس خاصی نسبت به شهدا نداشتم ولی از وقتی که اینو خوندم نمیدونم ی حسه عجیبیه راستش دوسشون دارم شاید اگه قبلا کسی این حرفارو میزد قبولش نداشتم اما الان واقعا برایه خودم اتفاق افتاده. به شهدا اعتقاد پیدا کردم 
پاسخ:
سلام
تشکر
ان شاالله عمل کنیم
خیلی خیلی عالی بود 
 اشک ریختم و خوندم 
خدایا ما رو شرمنده شهدا نکن 
اجرتون با شهدا 
ان شاءالله همه خانواده شهدا گمنام از چشم انتظاری دربیاند انتظار خیلی سخته مادربزرگم ۸سال چشم انتظار بود تا پیکر داییم برگشت 

خیلی دلم میخواد با زینب خانم بیشتر آشنا بشم 
پاسخ:
التماس دعای فرج
خیلی خیلی عالی بود 
 اشک ریختم و خوندم 
خدایا ما رو شرمنده شهدا نکن 
اجرتون با شهدا 
ان شاءالله همه خانواده شهدا گمنام از چشم انتظاری دربیاند انتظار خیلی سخته مادربزرگم ۸سال چشم انتظار بود تا پیکر داییم برگشت 

خیلی دلم میخواد با زینب خانم بیشتر آشنا بشم 
سلام دوست عزیز 
ممنون از نوشته زیباتون اگه واقعا شما به این خانم دسترسی دارید خوب چه اشکال داره یه آدرسی از ایشون را تو وبلاگت بذار منم به عنوان یه ایرانی خیلی علاقه مندم بیشتر با همچین شخصیتی آشنا بشم  
ضمن اینکه واقعا هم هیچ اثری از ایشون توی صفحات وب نیست 
باز هم متشکر
پاسخ:
سلام
شما تشریف ببرین جامعه الزهرا کلی از این افراد می بینید
سلام 
قشنگترین داستانی بود که در تمام زندگیم خوندم با اشک و لذت نظرم درباره مردها عوض شد من تا حالا فکر میکردم مرد خوب دیگه وجود نداره و فقط ائمه میتونستن خوب باشن  به خاطر رفتار پدرم و شوهرم  که رفتاری شبیه پدر هانیه باهام داشتن  این داستان نظرم رو تغییر داد ان شاالله خدا زینب خانوم و مادرشون رو حفظ کنه  خوش به سعادتشون 
در ضمن کسانی که منبع میخوان واور این داستان براشون سخته به قرآن که مراجعه کنین و اعتقاد قلبی به زنده بودن شهدا داشته باشین باورش دیگه سخت نیست گاهی منبع دل آدمه 
پاسخ:
سلام
تشکر
بله بنده بارها گفتم این خاطرات سبک زندگی اسلامی هستن و چیز غیر عادیی نیستند
التماس دعای فرج
بقیه داستان روپیداکردم.اماهمونطور که گفتم بی نظمه سایت.به راحتی نمیشه دنبال کرد
پاسخ:
سلام
دسته بندی گوشه سمت راست بالا میتونید داستان ها رو راحت دن بال کنید
۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۵۷ پرواز تا خدا
سلام و وقت بخیر

شما ایشون رو میشناسید ؟!
بالا خوندم از طریق یک واسطه با ایشون درارتباط هستید

میتونم بپرسم زینب خانم الان کدوم شهر انگلستان زندگی میکنند ؟
آدرسی شماره ای از ایشون دارید ؟ 

ممنون میشوم پاسخم را بدهید

واینکه شهید بزرگوار هنوز برنگشتند ؟! یادبودی ندارند ؟! اینکه اصلا کدام شهر ایران هستند ؟!

مادر ایشون رو ( هانیه خانم )میشه دعوت کرد برای سخنرانی در مجالس ؟! 
میشه تلفنی، کمکی، راهنمایی ای بکنید
سپاس

پاسخ:
سلام
بنده با یک واسطه با نویسنده در ارتباطم نه با شخصیت ها.
اجازه انتشار هیچ اطلایاتی از شخصیت ها نیست متعسفانه
۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۳ پرواز تا خدا
نویسنده مگر خود شخصیتها نیستند ؟!
پاسخ:
سلام
خیر
نویسنده با شخصیت ها مصاحبه کرده و نوشته
۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۰ پرواز تا خدا
نمیشه هیچ ادرس و اطلاعاتی پبدا کرد ؟
ممنون میشم کمک کنید...
پاسخ:
متعسفانه خیر
۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۱ پرواز تا خدا
نمیشه هیچ ادرس و اطلاعاتی پبدا کرد ؟
ممنون میشم کمک کنید...
سلام.نویسنده ی این داستان بی تو هرگز کیه؟؟؟
پاسخ:
سلام
تمامی داستان ها رو آقای طاها ایمانی مینویسند
سلام.پس چراوقتی اسم یان دایسون یادکترسیده زینب حسینی روسرچ میکنیم فیلتره 
درضمن خیلی تعجبه همچین شخصیتی که واقعاپزشک حاذق هستن واین اتفاق برایه دخترشهیدافتاده باشه وهیچ اثری ازاین بزرگوارنباشه جای تعجبه.آخه حداقل ایشون باهمچین سوادی یه سایت شخصی یاوبلاگی ندارن که بتونیم بیشترآشنا بشیم!!!!
پاسخ:
سلام،پزشک های بهتر از ایشون هم داریم که گمنام هستن،این زیاد عجیب نیست،
این سایت هایی که فلتر هستن هیچ مطلبی راجب ایشون ندارن این سایت ها فروشگاه اینترنتی هستن و با توجه به چیزی که ایرانی ها سرچ میکنن اون کلمات رو بصورت تگ برای بالا اومدن سایتوشن توی سرچ گوگل قرار دادن
یک زندگی واقعی وبیان واقعیات  میتونه اثرات واقعی بزاره رو تفکرات ادمها,شما اگه قصد دارین سبک زندگی اسلامیو نشون بدین می تونین داستان بنویسید اما وقتی می خواییم از سرگذشت واقعی افراد استفاده کنیم باید سند داشته باشیم (این حرفا از وضوحاته),من نظرها و جوابهارو مطالعه کردم,مادر دنیای مجازی هستیم الان کدوم یکی از خوانندگان شمارو میشناسن که به شما اعتماد کنن,که حرفتون راسته,معلومه که اعتماد نداریم,جدا ازاین حرفا,بحث سند شناسی یه کار علمیه که باگفتن این حرفا که به من اعتماد کنید حل نمیشه,حرف های شما نشون میده نویسنده تخیلات خودش رو به شهیدی نسبت داده که ربطی به این داستان نداره.اگه سند دارین(آن کس که حساب باک است از محاسبه چه باکست)اگه این فقط تراوشات ذهن نویسنده شماست,به نام داستان مطلب رو پخش کنید و واقعی نبودنشو اعلام کنید,چون با پراکنده کردن دروغ فک باعث خدشه دار کردن نگاه افراد به رزمنده ها و آسیب زدن به اذهان میشید 
پاسخ:
سلام
چیزی ندارم بگم،نمیدونم کجای داستان ها خدشه به شهدا وارد شده
فقط تایید کردم که شما و بقیه بدونن فیلتر نمیکنم
متعسفانه غلطه بزرگوار!!درستش متاسفانه است!
پاسخ:
سلام
:-)
تشکر
غلو کردن درظاهر هیچ عیبی نداره,دروغای خوب به نظر خیلی هاممکنه نه تنها بد نباشه بلکه خوب هم باشه,اما با روشن شدن این که حرف برمبنای حقیقت نبوده,ارزش اون فعل و گروهی که اون عمل رو انجام دادن درمنظرعامه تقلیل پیدا می کنه,مازندگی نامه های فوق العاده باارزشی داریم که سرشار از معنویت و ساده زیستی و نکات اموزنده است چراباید دنبال داستانهای تخیلی بریم,چرا بانشون ندادن اسناد واقعی(اگه وجود داشته باشه البته) سلب اعتماد می کنیم,تا به راحتی مارک دروغ,خرافات و بزرگنمایی رو بتونن به داستانهای شهدا بزنن.چرا مابارفتارمون باید آب توآسیابه همچین ادمایی بریزیم
پاسخ:
جاهل ترین و مغرور ترین افراد همیشه سند میخوان،نمونه اش همون افرادی که هیچ وقت ولایت امام علی ع رو نپذیرفتن، هیچ بزرگ نمایی در این زندگی نامه ها وجود نداره شاید از سبک زندگی اسلامی فاصله گرفتیم و این نشونه ها رو در زندگیمون نمیبینیم فکر میکنیم تخیله،داستانی هست که معلی سر کلاس میگه خدا وجود نداره چون نمیبینیمیش شاگردی هم در جواب میگه شما هم عقل ندارید چون ما عقل شما رو نمیبینیم،
نویسنده و انتشار دهنده این داستان های تخیلی باید بدونند که با واقعی جلوه دادن این داستان ها و از طرفی انقدر طفره رفتن از نشون دادن سندیت داستان واقعی، دارند بزرگترین خیانت رو به شهدا میکنند. شهدای ما کدومشون انقدر دروغگو بودند آیا؟ ترویج دروغ و ریا کاری و در کنارش پررویی و جسارت در دفاع از این دروغ ها  آن هم به اسم شهدا که به خودی خود برای مردم ارزشمند و مقدسند آیا ظلم به آنها نیست؟ کمترین فضیلت شهدا این بوده که از جان خودشون برای دفاع از هموطنانشون گذشتند. ولی شما با این دروغ ها باعث میشید که مردم کم کم این فضیلت رو هم دروغ بپندارند و بی ارزش. تخیلات نویسنده میتونه به راحتی بعنوان داستان منتشر بشه و خواننده های خودش رو داشته باشه ولی چرا نسبت دادن این همه دروغ به این وضوح اونهم به شهدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
از نظر شما، همه دروغگو هستن مگر اینکه عکسش ثابت بشه
به قول خودتون اگر داستان ها تخیلی باشه چه منفعتی برای نویسنده داره که بگه واقعیه،خب یه کلام بگیم تخیله ،خودمون رو راحت کنیم
۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۷:۱۷ علی رضا سلطانی
چرا نظر کم را چاپ نکردید؟ اگه واقعا راست می گید که حقید و حقیقت را میگید؟
پاسخ:
سلام
بنده تمام نظر ها را تا امروز تایید کردم حتی مخالفین بدون کوچکترین تغییر
ولی چون نظر شما نتیجه گیری ها و ادعاهای بی اساسی  داشت و چون اینجا جای بحث و مناظره نیست، مناسب ندیدم تاییدش کنم.
التماس دعای فرج
سلام دوستان
من کاری به این ندارم که نویسنده این داستان واقعیات رو تحریف کرده یا نه،
فقط خواستم بگم هیچ چیزه این داستان به نظر من عجیب نیست و نمیدونم چرا به نظر بعضیا فکر میکنن حتما این داستان تخیلیه. یعنی این که یه شهید به خواب خونوادش بیاد اینقدر عجیبه؟ ما یک خونواده مذهبی هستیم و از این اتفاقات رو خیلی زیاد دیدم و شنیدیم، اصلا مگه قرآن رو نخوندید که میگه شهدا زنده اند؟ بجز این مورد هم بقیه داستان نشون دهنده تلاش و پشتکار و جدیت افراد این خونواده رو نشون داده که اینم غیر ممکن نیست، به نظر من بجای این که اینقدر در مورد صحتش فکر و بحث و تحقیق کنیم بهتره از این داستان درس بگیریم و اجازه بدیم تاثیر خوبی که رومون گذاشته کارشو بکنه و با این بحثا، این تاثیرو هدرش ندیم، :)
یا علی
پاسخ:
سلام
تشکر
التماس دعای فرج
سلام   و ممنون از داستان های زیباتون
به هر حال تاثیرش رو برمن گذاشت 
ولی این رو بدونید که از نظر علمی حتی یک جمله بدون منبع یا سند، اعتبار نداره 
حداقل چگونگی رسیدن این داستان ها بدست شما باید ثبت بشه
آیا از مرکز خاصی جمع آوری شده یا خیر
با تشکر
پاسخ:
سلام
التماس دعای فرج
سلام خسته نباشید
خیلی قشنگ بود و من واقعاً تأسف می خورم که چرا این داستان فیلم و سریال نمی شود؟ و به جای ساخت کلاه پهلوی برای ترویج حجاب از این داستانهای واقعی استفاده کنند
اجرکم الی الله
پاسخ:
سلام
زندگی واقعی مردم ما خیلی زیبا تر و قوی تر از داستان های تخیلی هالیودیه ولی متعسفانه.....
با سلام و عرض 
به نوبه خودم از زحمات گرانقدر عزیزانی که ، بنظرم ، نقش بسزایی در ترویج و اشاعه زندگی به سبک اسلامی را دارن ، صمیمانه سپاسگذاری کنم.
واقعآ  دوستانی که اینقدر دنبال سند و ... هستن ، میخواهن به کجا و چه چیزی برسن ؟
آیا پذیرش وجود واقعی یک خانواده مسلمان ، با منش و سبک اسلامی و بر پایه فرمایش خداوند متعال بواسطه قران مجید ، به این اندازه سخت و سقیل است ؟ 
خداوند عز و جل در قران مجید ، میفرماید : مرده  نپندارید ، آنهایی را که در خدا کشته شدن ( شهدا ) بلکه زنده هستن و رزقشان نزد پروردگار 
انصافن با این تفاسیر ، پذیرش حضور معنوی یک شهید عزیز ، کنار خانواده اش اینقدر دور از ذهنه ؟ 
دوستان عزیز ، امروز با این وضعیت تهاجم فرهنگی ، مسولیت عمل و گسترش سبک زندگی اسلامی بر دوش همه مومنین میباشد ، هرکس به اندازه وسع و توان
خداوندا ما در مقابل تهاجم شیاطین و نفسانیت ، تنها نگذاشته و دستگیر و راهنمایمان باش ، ای ارحم الراحمین و ای غیاث المستغیسین ...
خدایا توفیق و لذت بندگی ات را از ما دریغ نفرما.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اللهم کن لولیک الفرج




سلام
ممنون از قلم زیباتونن ولی متاسفانه چنین اشخاصی وجود خارجی ندارند؛ من در کشوری زندگی می کنم که سایتی فیلتر نیست در سایت های معتبر سرچ کردم چنین اشخاصی با این نام وجود ندارند. حتی از دوستانم در انگلیس نیز خواهش کردم تا تحقیقاتی در این مورد برایم انجام دهند که متاسفانه همه منفی بود.
همه شهدا برای ما قابل تقدیر هستند و مسلما روح تمام درگذشتگان ما سعی در کمک کردن به ما در زندگی دارند اما اصرار و اغراق در برخی مسایل می تونه تاثیر عکس داشته باشه.
موفق و پایدار باشید.
سلام دوستان عزیز 
من نمی دانم که چه بر سر بچه های ارزشی امده که در هر سایتی که پا می گذاری همه در حال توهین به همدیگر هستند واقعا باید بگم متاسفم 
احسنت این رو میگن ایمان واقعی
سلام وقت بخیر . خداقوت 
تشکر از خاطره خیلی زیبایی ک ب اشتراک گذاشتن 

ببخشید کتابی ک خاطرات تو اون درج شده، کتاب مثل صدای پرنده هست؟
ممنون میشم جواب بدین .
پاسخ:
سلام
خیر
ولی مشابه این زندگی ها زیاد وجود داره
التماس دعای فرج
سلام..
اگه دوستان وقتی رو که برای بحث سر قبولاندن غیرواقعی بودن داستان گذاشتن ، سر یادگیری زبان انگلیسی صرف میکردن حتما میتونستن  دکتر و همسرشون رو پیدا کنن.

سلام...بهرحال کسیکه درکنکور رتبه تک رقمی داره وپزشکی ودر انگلستان ادامه میده باید اسمش در گوگل باشه...منم سرچ کردم نبود
باعرض سلام.
از خدا میخوام تو راهتون روز به روز ثابت قدم تر بشید.
کپی مشکلی نداره؟
پاسخ:
ثلام
تشکر
می تونید نشر بدید
التماس دعای فرج
عالی بود اجرتون با خدا
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۳۶ عاشق شهادت
سلام و خدا قوت
دکتر خیلی ممنونم از داستاناتون
اجرت با مهدی فاطمه"س"
داستانتون خیلی عالی بودحالا چه تخیلی یا واقعی ولی اگه واقعی باشه هیچ دلیلی نداره که شخصیت های داستان رو از مردم قایم کنید ولی خیلی ماهرانه تخیلی رابجای واقعی جلوه دادین بهرحال هدفتون هرچیه امیدوارم که خیر باش چون خواننده رو دچارشک وتردید مکنید
سلام اگه مقدور هست می خواستم ایشون ( دکتر سید زینب حسینی) سوالاتی بپرسم 
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
عذرمیخوام. کجای همین سبک زندگی اسلامی ک انقد ازش دم میزنید بهتون اجازه داده اگر شخصی در امری شک کرد میتونید اون رو مغرور ترین و جاهل ترین افراد معرفی کنید؟ در سبک زندگی اسلامی نیومده ک شک مقدمه ی یقینه،اگر از راه درست برطرف بشه؟ مخاطبین شما چه راهی درست تر از شما برای برطرف کردن شکشون دارن؟ 
شما حتی ماجرای ولایت رو هم درست نفهمیدید! علمای ما برای هرکسی ک به دنبال سند ولایت علی (ع) باشه سند میارن! حتی از کتب خود اهل سنت ک منکر ولایتن! هیچ کجا علمای ما به کسی ک شک داره و دنبال یقینه نمیگن جاهل و مغرور ! بلکه برعکس ، به کسی ک بدون منبع و سند و کورکورانه چیزی رو میپذیره میگن جاهل! 
حتی اگر داستانتون واقعیه و یقین به این امر دارید اما نمیتونید اثبات کنید ، شجاعت داشته باشید و بگید ک به این دلیل و این دلیل امکان اثباتش وجود نداره ! 
نگران خدشه وارد شدن به سبک زندگی اسلامی و شهدا هم نباشید ! چون توهین های جنابعالی خیلی بدتر اونو خدشه دار کرده تا الان! 
کاش خودتونم یه کم سعی کرده بودین ازین داستان ها درس بگیرید تا با مخاطبی ک وقت گذاشته و مطلبی ک گذاشتید رو مطالعه کرده و به جای اینکه در مکان های دیگه ک بازارش داغ هم هست ، فرافکنی کنه و به شما تهمت دروغگویی بزنه ، خواسته مستقیما شکش رو برطرف کنه ، اینجور مغایر با اسلام برخورد نمیکردید!
شهدا واقعا مظلومن ، چون کسانی هم که ادعای طرفداری ازون ها رو دارن ، با دفاع بد از سبک زندگیشون ، بیشتر موجبات حمله به اون رو فراهم میکنن...
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
سلام بإتمام ارادت که به شهدا دارم وخودم هم فرزند شهید هستم به نظر نمی آید داستان واقعی باشد ،خیلی از موارد ذکر شده به نظر من با واقعیت فاصله دارد.شما نویسنده محترم بجای جوابهای سرسری سعی کنید با آرائه مستندات به نظرات مخاطبین احترام گذاشته وجواب منطقی بدهید تا قانع شوند.این حق خوانندگان است که مطمئن باشند که آیا رمان می خوانند ویا سرگذشت واقعی .باتشکر
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
به نظر میرسه ارائه ی مستندات دربارهی موضوع جهت فرجام دهی به این مسائل بی اشکال باشد .
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
سلام داستان قشنگ و تاثیرگذاری بود.
اما الان دانشجویان خیلی ساده دکتری رو میزتی به فارسی و انگلیسی کلی سایت میاره. ایشون یعنی حتی یه مقاله هم نداشتن که اسمشون بیاد؟!!!!!!
من خودم که حالا یه دانشجوی دکتری هستم ولی وقتی اسمم رو میزنم کلی سایت باز میکنه ایشون که جراح و پزشک متخصص هستن چرا اسمی ازشون نیست!

پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
نویسنده محترم، داستان احساسی زیبایی نوشتید ولی به نظر میرسه طفره رفتن از نشان دادن سند و مدرک هم دلیل غیر واقعب بودن داستان است. چنین شخصیتی قطعا باید دارای نام و نشانی در اینترنت باشد. بعضی از جمله هاتون که کاملا غلو هست نشان دهنده واقعی نبودن داستان هست. افراد احساسی داستان رو قبول میکنن ولی افراد واقع بین دنبال سند و مدرک هستند که اسلام هم با دنبال سند و مدرک بودن هیچ مخالفتی ندارد.
صرف گفتن اینکه من با راوی داستان در تماس هستم افراد رو قانع نمیکنه. بهتر است سند محکم تری ارائه کنید. همچنین همونطور که دوستمون گفتن سندهای بسیار محکمی برای ولایت مولا علی وجود داره که ما صد در صد قبولش داریم. شما سند محکم ارائه بده ما مثل الان که ولایت مولا رو قبول داریم داستان شما رو هم باور میکنیم.
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
سلام من این داستان رو برای بچه های گروه فرستادم و خوب چون گفتید واقعیه منم به اسم داستان واقعی فرستادم حالا وقتی بچه ها به شخصیت های داستان مثل خانم دکتر حسینی و دکتر دایسون علاقه مند شدند و به دنبال جستجوی اطلاعات بیشتری از این شخصیت ها بودن هیچی به دست نیاوردن و من رو مورد انتقاد قرار دادند که چرا داستان رو به اسم واقعی فرستادی این افراد اصلا وجود خارجی ندارن حالا سوال من از شما اینه همه اینها به کنار آیا به ادعای شما جراح معروف انگلستانی به اسم دکتر دایسون چطور میشه که هیچ رد و نشونی در گوگل ازش پیدا نشه؟چطور شما این داستان رو بدون سند فرستادید؟آیا رواج این رویه غلط حتی برای انجام یک کار درست کار درستیه؟ آیا در پیشگاه خداوند و امام زمان  شهدا شما مسئول نیستید؟ خواهش میکنم روال کارتون رو عوض کنید و اگر به دنبال زنده نگه داشتن یاد شهدا هستید خیلی هم خوب اما قرص و محکم با سند و مدرک جوان امروزی چون من با وجود تمام دروغ و اکاذیب و اخبار جعلی که در جامعه رواج پیدا کرده طبیعی و عقلانیه که هیچ چیزیو بدون سند و مدرک قبول نکنه و این قضیه نه تنها دلیل بر بی ایمانی و بی اعتقادی به مقام شامخ شهدا نیست بلکه عین عقلانیت و ایمانه با تشکر
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
سلام,خسته نباشین, این نوشته از نظر جذابیت و کشش خیلی موفق بود اما قبول داشتن شهدا و معجزات اونا هیچکدوم معنیه قبول کردن اتفاقات این داستان یا به قول شما واقعیت و نداره من خودم جزو یه خانواده مذهبی و دنبال داستان و زندگیه شهدا هستم و اعتقاد محکم بهشون دارم اما هیچکدوم از این موارد معروف نبودن این خانم سید زینب حسینی و دکتر دایسون رو تایید نمی کنه مطمئنا خانمی که فرزند شهید باشه دارای رتبه تک رقمی باشه و محجبه باشه و یک دانشگاه در انگلستان هر چند معروف نباشه اینطور در مقابل ایشون تسلیم بشه از یه طرف یه ارتباط عاشقانه و مسلمان شدن دکتر دایسونی که حتی خدارو هم قبول نداشته به وجود بیاد قابل پذیرش نیست!!ما ولایی هستیم,ومدیون و شرمنده ی شهدا لطفا با این کارتون شک رو به ذهن مردم عادی راه ندین که خدایی نکرده روی چیزی شک کنن چون این داستان این طور که نشون می ده خیلی معروف شده!!!!یاعلی
پاسخ:
سلام
رجوع شود به کتاب مثل صدای پرنده
 Salam veblag telegram bezarid
سلام
من این داستان رو کامل خوندم
چرا تلاشی برای نوشته شدن و چاپ کتاب این داستان بسیار زیبا و اموزنده صورت نمیگیره؟
واقعا بنظرم عالیه ماجراش و بهترینه
پاسخ:
سلام
توی نظرات اسم کتاب این داستان گفته شده،البته این متن کپی کتاب نیست
سلام
متاسفانه اسم یان دایسون و یا دختر شهید رو چه فارسی و چه انگلیسی سرچ میکنیم چیزی مبنی بر حقیقی بودنشان ندارد، شما که داعیه حقیقی بودن این داستان رو دارید لطفا سعی در شفاف سازی شخصیتهای این داستان، و اینکه واقعی هستند نیز انجام بدید.
پاسخ:
سلام
در پاسخ به یکی از نظرات اسم کتابی که بخشی از زندگی این شهید هست قرار داده شده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی