تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۳

قسمت هفتاد


دنیل گوشی رو برداشت ... صدای شادش بعد از شنیدن اولین جملات همسرش به شدت ابری شد ... 

- سلام ... چند دقیقه پیش برای هر سه تامون بلیط گرفتم ... برای روزرو هتل با دوستت هماهنگ کردی؟ ...

دنیل سکوت کرده بود ... سکوت عمیقی که صدای پر از انرژی بئاتریس ساندرز رو آرام کرد ...

- اتفاقی افتاده؟ ... چرا اینقدر ساکتی؟ ...


و دوباره چند لحظه سکوت ...

- شرمنده ام بئا ... فکر نمی کنم بتونیم بریم ... 

چند روزی بود که می خواستم بهت بگم اما نتونستم ... هر بار که قصد کردم بگم ... با دیدن اشتیاقت، نتونستم ... منو ببخش ... 



حس می کردم می تونم صدای دل دل زدن و ضربان قلب همسرش رو بشنوم ... اون صدای شاد، بغض کرده بود ... 

- چی شده دنیل؟ ...


نفسش از ته چاه در می اومد ...

- میشه وقتی برگشتم در موردش صحبت کنیم؟ ...


بغض بئاتریس شکست ... 

- نه نمیشه ... می خوام همین الان بدونم چه اتفاقی افتاده؟ ... من تمام سال رو منتظر رسیدن این روز بودم ... 

سال گذشته که نتونستیم بریم تو بهم قول دادی ... قول دادی امسال هر طور شده ما رو می بری ... 

نمی تونم تا برگشتت صبر کنم ... تا برگردی دیوونه میشم ... 



تا به حال ندیده بودم حرف زدن تا این حد سخت باشه ... شاید نمی تونست کلمات مناسب رو پیدا کنه ... و شاید ... 

به حدی حس اون کلمات عمیق بود ... که دلم نمی خواست به هیچ چیز دیگه ای فکر کنم ... 


دنیل سکوت کرده بود ... و تنها صدایی که توی گوشی می پیچید ... صدای نفس کشیدن هاش بود ... سخت و عمیق ... و این سکوت چیزی نبود که همسرش توان تحمل رو داشته باشه ... 


- به من قول داده بودی ... 

این تنها چیزی بود که توی تمام مدت ازدواج مون با همه وجود ازت می خواستم ... 

منم دلم می خواد مثل بقیه برای زیارت برم ... دلم می خواد حرم های مقدس رو از نزدیک ببینم ... می خوام توی هوای مشهد و قم نفس بکشم ... می خوام اربعین بعدی، من رو ببری کربلا ... می خوام تمام اون مسیر رو همراه شوهر و دخترم پیاده برم ... 

هیچ وقت ... هیچ چیزی ازت نخواستم ... تنها خواسته من توی این سال ها از تو ... فقط همین بود ... 


سکوت دنیل هم شکست ... صدای اشک ریختنش رو از پشت تلفن می شنیدم ... اونقدر که حتی می شد لرزش شانه هاش رو حس کرد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۲
محسن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی