تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

تابیکران جبهه جنگ نرم

روشنگری - دشمن شناسی - تابیکران

۱۸ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۶

قسمت نود و شش


سکوت، فضای اتاق رو پر کرد ... چشم های اون منتظر بود ... مغز من در حال پردازش جواب ... از قبل دلیل اومدنم رو می دونستم اما گفتنش به اون ... شاید آخرین کار درست در کل زمین بود ... 

برای چند لحظه نگاهم رو ازش گرفتم ... 

- ببخشید ... حق نداشتم این سوال رو بپرسم ... 


نگاهم برگشت روش ... مثل آدمی نبود که این کلمات رو برای به حرف آوردن یکی دیگه به زبان آورده باشه ... اگر غیر این بود، هرگز زبان من باز نمی شد ... 

نفس عمیقی کشیدم ... و تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم ... داشتم به آدمی اعتماد می کردم که کمتر از 24 ساعت بود که اون رو می شناختم ... 


- من اونقدر پولدار نیستم که برای تفریح، سفر خارجی برم ... این سفر برای من تفریحی و توریستی نیست ... اومدم ایران که شانسم رو برای پیدا کردن یه نفر امتحان کنم ... 

- برای پیدا کردی کی اومدی؟ ...

- مهدی ... آخرین امام شما ... پسر فاطمه زهرا ... 


جا خورد ... می شد سنگینی بغض رو توی گلوش حس کرد ... و برای لحظاتی چشم هاش به لرزه در اومد ... 

- تو گفتی اصلا باور نداری خدایی وجود داره ... پس چطور دنبال پیدا کردن کسی اومدی که برای باور وجودش، اول باید به وجود خدا باور داشته باشی؟ ...



سوال جالبی بود ... اون می خواست مبنای تفکر من رو به چالش بکشه ... و من آمادگی به چالش کشیدن هر چیزی رو داشتم ... ملحفه رو دادم کنار ... و حالا دقیقا رو به روی هم نشسته بودیم ... 



- باور اینکه مردی با هزار و چند سال زنده باشه ... جوان باشه ... و قرار باشه کل حکومت زمین رو توی دستش بگیره و یکپارچه کنه خیلی احمقانه است ... 

یعنی از همون جمله اولش احمقانه است ... باور مردی با این سن ... 


اما ساندرز، یه شب چیزی رو به من گفت که همون من رو به اینجا کشید ... چیزی که قبل از حرف های دنیل، خودم یه چیزهایی در موردش می دونستم ... اما نمی دونستم ماجرا در مورد اون فرده ... 


من یه چیزی رو خوب می دونم ... دولت من هر چقدر هم نقص داشته باشه، احمق ها توش کار نمی کنن ... و وقتی آدم هایی مثل اونها مخفیفانه دنبال یه نفر می گردن، پس اون آدم وجود داره ... هر چقدر هم باور نسبت به وجود داشتنش غیرقابل قبول باشه ... 


می خوام پیداش کنم ... چون مطمئن شدم و به این نتیجه رسیدم که اگه بخوام به جواب سوال هام برسم و حقیقت رو پیدا کنم ... باید اول اون رو پیدا کنم ... 


من تا قبل، فکر می کردم حمله به عراق و از بین بردن سلاح های کشتار جمعی فقط یه بهانه بوده ... چون هیچ چیزی هم پیدا نشد ... و تنها دلیل هایی که به ذهنم می رسید این بود که دولت برای به چنگ آوردن منابع زیر زمینی عراق و تسلط روی منطقه به اونجا حمله کرد ... چون عراق دقیقا وسط مهمترین کشورهای استراتژیک خاورمیانه است ... 


اما بعدا فهمیدم این همه اش نیست ... و در تمام این مدت، اهداف مهم دیگه ای وسط بوده ... این سوال ها ذهنم رو ول نمی کنه ... نمی تونم حقیقت رو این وسط این همه نقطه گنگ پیدا کنم ... 




چهره اش خیلی جدی شده بود ... نه عبوس و در هم ... مصمم و دقیق ... 

- چرا برای پیدا کردن جواب، همون جا اقدام نکردی؟ ... و این همه راه رو اومدی دنبال شخصی که هیچ کسی نمی دونه کجاست؟ ...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۸
محسن

نظرات  (۹)

سلام
ممنون بابت داستان های عالیتون
ادامه داستان رو نمیذارین؟؟؟؟
پاسخ:
سلام 
نویسنده شهید شدن،و کسی فعلا دل و دماغ این کار رو نداره
با سلام وخسه نباشید لطفا قسمتای  جدید رو بزارید
پاسخ:
سلام 
نویسنده شهید شدن،و کسی فعلا دل و دماغ این کار رو نداره
با سلام وخسه نباشید لطفا قسمتای  جدید رو بزارید
پاسخ:
سلام 
نویسنده شهید شدن،و کسی فعلا دل و دماغ این کار رو نداره
سلام چرا ادامه رو نمیذارین؟
پاسخ:
سلام 
نویسنده شهید شدن،و کسی فعلا دل و دماغ این کار رو نداره
سلام خدا قوتچ
فکر نکنین طلبکارم اما چرا ادامه داستانو نمیزارید روزی چندین بار به سایتتون سرمیزنم اما انگار قرار نیست خبری بشه ممنون میشم زودتر بزارید
پاسخ:
سلام 
نویسنده شهید شدن،و کسی فعلا دل و دماغ این کار رو نداره
سلام
چرا چند روزه قسمت جدید نمیذارید
یعنی به بقیه داستان دسترسی ندارید؟
داستان نیمه تموم میمونه!!!!!!!!!!!
پاسخ:
سلام 
نویسنده شهید شدن،و کسی فعلا دل و دماغ این کار رو نداره
سلام 
خدا قوت 
نذارید کار دوست و همرزم شهیدتون روی زمین بمونه 
شهید هم به این راضی نیست 
شما افسر جنگ نرمید 
نذارید دشمن از ضعف شما سو استفاده کنه، اونم وقتی که کاری به این عظمت شروع کردید...
از خود شهید مدد بگیرید که زنده اند و ناظر 
لطفا اگر مقدوره نام شهید را ذکر کنید 

پاسخ:
سید طاها ایمانی
سلام
یعنی واقعا تموم شد، دیگه دل و دماغ پیدا نمی کنید، سر نزنیم دیگه به سایت؟

پاسخ:
سلام،الحمدلله امروز وبلاگ بروزرسانی میشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی